پایگاه شهیدبهزادطهمورثی



✨﷽✨


✍جراح آمریکایی و بینی آیت الله بهجت

 

یک از دوستان ما در آمریکا استاد دانشگاه

است ، در آنجا اینقدر از چشم برزخی و توانایی

های معنوی مرحوم آیت الله بهجت تعریف کردند

که آنها مشتاق دیدار با ایشان شدند .


حضرت اقای بهجت گفتند زیاد نیایند حدودا

بیست نفر رسیدند خدمت آقا ، خیلی جالب است

ای کاش عکس های آن را به نمایش بگذارند 

حضرت آقا چند جمله ای آنها را نصیحت کردند ،

یکی از این ها  جراح بود در دل خودش گفت: 

این عارفی که چشم برزخی دارد ای کاش می‌آمد

من بینی او را عمل میکردم. و در دلش می‌خندید 


مجلس تمام شد و همه برای خداحافظی نزد

 ایشان رفتند نوبت به این پزشک که رسید

حضرت آقا به مترجم گفتند: به ایشان بگویید

وقتی آنجا نشسته است دیگر در دلش به بینی 

من نخندد ، این پزشک دق کرد و نشست.


نقل از آیت الله احدی از شاگردان معظم له


✅ 


✨﷽✨


مرده‌ای که بوی گلاب می‌داد 



یکی از کارکنان غسال خانه بهشت زهرای تهران تعریف می کرد:


یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا به مرده شبیه نبود، چهره روشن و بسیار تمیز و معطری داشت.

وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد.


آنقدر تمیز و معطر بود که من از مسئول غسالخانه تقاضا کردم خودم شخصا این پیرمرد را بشورم و غسل بدهم، همه بوی گلاب را موقع شستشو و وقتی که آب روی تن این پیرمرد می ریختم حس می کردند.


 وقتی که کار غسل و کفن تمام شد بی اختیار در نماز و تشییع این پیرمرد شرکت کردم، بیرون برای تشییع و خاکسپاری اش صحرای می به پا بود.


از بین ناله های فرزندانش شنیدم که گویا این پیرمرد هر روزش را با قرائت زیارت عاشورا شروع می کرد. از بستگانش دقیق تر پرسیدم، گویی این پیرمرد به این موضوع شهره بود، 


آدمی که هر روزش با

زیارت عاشورا شروع می شد.



【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖


✨﷽✨


سخن عزراییل


✍مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است:


یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.


آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟


فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.


نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.


داستان های شگفت،  حکایت ۱۱۰


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

⏰ 


✨﷽✨


✅ ظهور را نزدیک ببینیم 


✍اگرچه ما از تعیین زمان براى ظهور نهى شده ایم اما این بدان معنا نیست که با موضوع ظهور به عنوان واقعه اى دور از دسترس که در آینده اى دور و نامعلوم به وقوع مى پیوندد برخورد کنیم. بلکه باید همواره خود را در چند قدمى ظهور ببینیم و امیدوار باشیم که در زمان حیات خود، ظهور حضرت حجت(ع) را درک کنیم. 


این نکته اى است که از مجموع روایاتى که در این زمینه از ائمه معصومین(ع)، نقل شده استفاده مى شود که ازجمله مى توان به بخشى از دعاى عهد که از امام صادق(ع)، نقل شده، اشاره کرد. 


در بخشى از دعاى یاد شده چنین مى خوانیم:

 اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا.


بار خدایا! اندوه و دلتنگى این امت را با حضور ولى خود برطرف ساز و در ظهور او شتاب کن. دیگران (انکار کنندگان) ، ظهور او را دور مى بینند ولى ما(مومنین حقیقی)  آن را نزدیک مى بینیم.


همچنین با دقت به احادیثی که شرایط قبل از ظهور را بیان میکنند و تطابق آن با زمان کنونی ، متوجه میشویم که ظهور بسیار بسیار نزدیک است.


✨تعجیل در ظهور آقا امام زمان و سلامتی و نصرت الهی ایشان ۱۴ صلوات بفرستیم.✨


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖


✨﷽✨


شیخ رجبعلے خیاط میفرمود:


✅در نیمه شبے سرد زمستانے در حالے که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتداے کوچه دیدم که در انتهاے کوچه کسے سر به دیوار گذاشته و روے سرش برف نشسته است! باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانے دادم! بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنے ! گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستے ! برف، برف ! روے سرت برف نشسته! ظاهرا مدت هاست که اینجایی خداے ناکرده مے میرے!!!


✨جوان که گویے سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره اے به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانه اے! فهمیدم " عاشـق " شده!


✨نشستم و با تمام وجود گریستم !!! جوان تعجب کرد ! کنارم نشست ! گفت تو را چه شده اے پیرمرد! آیا تو هم عاشـــــق شدے؟! گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشقم! " عاشق مهدی فاطـمه "


✨ولی اکنون که تو را دیدم چگونه براے رسیدن به عشقت از خود بے خود شدے؛فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایے بیش نبوده ! مگر عاشق میتواند لحظه ای به یاد معشوقش نباشد!!!


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖


✨﷽✨


#داستان_بسیار_زیبا


✍استاد فاطمی نیا می گوید :


✅علامه جعفری از پدر آیت الله خویی، مرحوم آسید علی اکبر خویی، نقل می کند در قدیم در شهر خوی یک زنی بسیار زیبا بوده. چون شهر کوچک بود همه هم را می شناختند این دختر زیبا نصیب جوانی شد. مکه ای برای این جوان واجب شد. این جوان ذهنش بد جوری مشغول شد که در این مدت طولانی که باید با شتر و.سفر کنم این زن را به چه کسی بسپارم. نزد مقدسی رفت که زنش به او بسپارد او قبول نمی کند و می گوید نامحرم است، چشممان به او می افتد به گناه می افتیم. داشی در خوی بوده مشهور بوده به علی باباخان.


به او گفت: می خواهم بروم مکه می خواهم زنم را به شما بسپارم. دخترهایش را صدا زد و گفت: او را ببرید داخل. خیالت تخت برو مکه. جوان رفت مکه بعد از شش هفت ماه با اشتیاق رفت در خونه علی باباخان زنش را تحویل بگیرد. در زد گفت: آمده ام زنم را ببرم. گفتند: بابا علی خان نیست ما نمی توانیم او را تحویل دهیم.


گفت: بابا علی خان کجاست؟ گفتند: تبریز.راه زیادی بود و ماشینی نبود بالاخره خودش را رساند به تبریز. علی باباخان را پیدا کرد. گفت: اینجا چه می کنی؟ گفت: تو این زن را سپرده بودی به من. شنیده بودم که این زن زیبا است. ترسیدم حتی در این حد که بیاد به ذهنم که ببینم این چه شکلی است. به همین دلیل تو که رفتی من تمام مدت را رفتم تبریز تا نباشم.»


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖


سرود میلاد امام حسن عسکری علیه السلام


خورشیدِ نورِ دلبری یا مولا

آقا امامِ عسکری یا مولا

جانم حسن جانم حسن یا مولا.


شد ربیع و الثانی و،موسم شور و سرور

ذکر جان عاشقان،آیهٔ تطهیر و نور

شد ربیع و الثانی،وقتِ شور و دلبری

کرده گل بر هر لبی،یا امامِ عسکری

سوره عشق و ایمان،ای که جانی و جانان

میگویم عاشقانه،خوش آمدی مولا جان

خوش آمدی مولا جان.

خورشیدِ نورِ دلبری یا مولا

آقا امامِ عسکری یا مولا

جانم حسن جانم حسن یا مولا.


جشن میلاد تو و،شوق دل شد بیکران

حضرت مهدی دهد،عیدیِ ما عاشقان

خنده بِنشَته روی،صورت دلداگان

حضرت مهدی دهد،عیدیِ ما عاشقان

ای بر جمع سائلان،الطاف تو بی پایان

میگویم عاشقانه،خوش آمدی مولا جان

خوش آمدی مولا جان.

خورشیدِ نورِ دلبری یا مولا

آقا امامِ عسکری یا مولا

جانم حسن جانم حسن یا مولا.


نام زیبای تو شد،روی لب آوای ما

مرقد شش گوشه ات،جنّتِ دلهای ما

عشق پاکَت یا حسن،دین ما دنیای ما

مرقد شش گوشه ات،جنّتِ دلهای ما

ای سَجیّه اَت کرم،عادتت لطف و احسان

میگویم عاشقانه،خوش آمدی مولا جان

خوش آمدی مولا جان.

خورشیدِ نورِ دلبری یا مولا

آقا امامِ عسکری یا مولا

جانم حسن جانم حسن یا مولا.


#امام_عسکری

#امام_حسن_عسکری


 

   


✨﷽✨


✅حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی :


✍یک یادگاری به ما داد: اقامه که میگویی قبل

از گفتن الله اکبر یک سلام به امام حسین(ع)بده

که نمازت عالی می شود.


در گرفتاری ها توصیه می کرد به حضرت نرجس‌

خاتون(س) متوسل شوید ایشان مادر ولیّ زمان

ما هستند به فرزندشان می گویند: پسرم، این

شخص به من متوسل شد خواسته‌اش را بده.

هزار صلوات یا یک ختم قرآن نذر ایشان کن

تا گرفتاریت برطرف شود.


مکرر نقل می کرد: شخصی خدمت آقای اراکی

(ره)رسید عرض کرد: آقا مرا موعظه کنید.

آقای اراکی فرمودند: چه کاره هستی؟عرض کرد:

نجارآقا فرمودند: آیا برای دلت هم در ساخته‌ای؟

 اگر نه برو بساز!


بعد خودشان می فرمودند: شماها که جوان هستید، 

هنوز دل‌هاتان خراب نشده همین حالا یک در 

برای دل‌هاتان بسازیدو یک قفل محکم هم بر 

روی آن نصب کنید.


می فرمود:اگر می خواهی کار و بارت خوب شود

پدر و مادرت را راضی نگه دار و اگر هم دنیا 

می خواهید و هم آخرت


#نماز_اول_وقت_بخوانید.


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖


خصوصیات امام زمان عجل الله


سؤال: کمی در مورد خصوصیات اخلاقی حضرت مهدی  توضیح دهید❓

 

پاسخ: در کتاب عیون اخبار الرضا  از «علی بن عاصم » از امام جواد علیه السلام از پدر بزرگوارش  روایت کرده که پیغمبر قائم را  برای ابی ابن کعب بدینگونه  توصیف فرمود :  خداوند نطفه بابرکت و پاک و پاکیزه را در صلب حسین « علیه السلام »به وجود آورد ،که هر مؤمنی که خداوند از وی درخصوص  دوستی اهل بیت پیمان  گرفته است از آن نطفه خشنود است و هر منکری از آن   دوری می جوید.او امام  پرهیزکار،ستوده خصائل پسندیده و هادی و مهدی است که حکم عدل  میکندو دستور بدان می دهد و در گفتارش خدا را تصدیق  می کند،خداوند هم او راتصدیق می نمایدوچون دلائل و علائم آن آشکار شود بیرون می آید .او گنجهائی داردکه نه طلا و نه نقره است,بلکه  اسبهای نیرومند و مردانی است به عدد اصحاب  بدر یعنی: « سیصدو سیزده» نفر که از اقطار جهان به دور وی گرد آیند، صحیفه مهر کرده ای با اوست که تعداد   یارانش بااسامی و شهرها و طبایع و اوصاف و کنیه ها آنها در آن نوشته شده است و آنها همه سعی در هر فرمانبرادری  او« مهدی»  دارند.

 ابن ابی کعب  عرض کرد یا رسول الله دلائل و علائم  آمدن او چیست❓فرمود:


 ⭕️او از این پرده غیبت  بیرون  می آید، و هر جا دشمن  خدا  ببیند به قتل  میرساند  و احکام  خدا را جاری  می سازد و طبق  دستور الهی حکم می کند.


✅ایشان دوازدهمین امام هستند.


❇️ حضرت مهدی « عجل الله » امامی معصوم، مدیر, مدبر , شجاع ومهربان ,دلسوز  .  شیخ صدوق در کتاب خصال  از اصول اربعماء از امیرالمؤمنین  روایت  نموده  که فرموده:خداوند دین را به وسیله ما گشود و هم به وسیله ما ختم  میکند. به وسیله ما خدا آنچه  را بخواهد محو میکند و آنچه  باقی می گذارد ، به وسیله  ما سختی زمانه را برطرف  میسازد و باران  فرو میفرستد اگر قائم  قیام  کند آسمان  باران خود را فرو میریزد و زمین  نباتات خود را بیرون می دهد و کینه ها از دل بندگان خدا زایل می شود و درندگان وحیوانات با هم ساخته از یگدیگر  رم نمی کنند تاجائیکه زنی که می خواهد راه عراق  و شام  را بپیماید  همه  جا قدم  بر روی  سبزه  و گیاهان  می گذارد و زینتهای خود را  بر سر دارد و کسی طمع  به آن  نمی کند.

 هر صفت و فضائلی را  که همه انبیاء و سایر ائمه  «علیهم السلام » دارند حضرت مهدی عجل الله همه آنها را دارا میباشد(خلاصة الأنبیاء و عصارة الأوصیاء).


✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨


منبع:مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی آستان قدس رضوی


ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج


⌛️  منتظران ظهور


✨﷽✨


عقربی که پنج نفر را می خورد 


✍پیامبر خدا (ص) فرمودند: در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دُمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب مےگوید : «أَینَ مَن حارَبَ اللهَ و رَسُولَه؟» آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟


✅جبرئیل فرود می آید و می پرسد: «چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟» عقرب می گوید: آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم:


❶ اول تارِکُ الصَّلوة: 

آن کسی که بی نماز از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر منکر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ! این عقرب می گوید من ارادۀ تارک الصلوة را دارم. او با خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بوده است.


❷ دوم مانِعُ اَّکاة: 

کشاورزی که گندم داشته اما زکاتش را نمی داده، گاو و گوسفندش در حد نصاب بوده زکات نمی داده، طلا به میزان بیست مثقال داشته زکاتش را نمی داده، این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند.


❸ سوم آکِلُ الرِّبا:

کسانی که نزول می خوردند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سر ماه می گیرند. چه قدر گناه دارد.


❹ چهارم شارِبِ الخَمر:

کسانی که شراب می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست. 


❺ پنجم قَومٌ یُحَدِّثُونَ فِی المَسجِدِ حَدیثَ الدُّنیا:

مردمی که در مسجد می نشینند و به جای اینکه مباحثه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و مسائل شرعی و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند: امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟ شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست. آن عقرب به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند.


برگرفته از کتاب در محضر مجتهدی


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

⏰  


✨﷽✨


✅چه کسی به امام زمان می رسد؟


✍استاد علی اکبر رائفی پور


در صدر اسلام، پیامبر نماز جمعه می خواند یک کاروانی آمد و سر و صدا راه انداخت. همه مردم حاضر در مسجد رفتند و فقط 12 نفر که از اهل بیت و کسانی که بعد پای امیرالمومنین ایستادند، در مسجد ماندند. بقیه دنبال تجارت و لهو و لعب رفتند. 


آخرامان هم همین می شود. امام زمانشان را به تجارت و لهو و لعب می فروشند. یعنی مردم پول در می آورند یا پول را خرج لهو و لعب می کنند. 


فلذا کسی به مهدی می رسد که بتواند از این دو مورد بگذرد. «ترکوک قائما» می گوید اگر تو تنها ماندی، دلیلش همین دو مورد است.


بیعت با شهدا - شهر ری 


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

⏰  


✨﷽✨


✅ خداوند مشتاق کیست؟


✍میرزا جواد آقا ملکی تبریزی:

خداوند به یکی ازصدیقین وحی فرمود که من در میان بندگانم کسانی را دارم که مرا دوست دارند و من هم آنها را دوست دارم."آنها مشتاق من هستند و من نیز مشتاق آنها مرا همواره یاد می کند، من نیز به یاد آنها هستم. در تمام کارها به من نظر دارند، من هم توجهم به آنهاست.  آن صدیق گفت: معبود من نشانه آنهاکه مورد توجه توهستند چیست؟ 


فرمود: آنها کسانی هستند که

درانتظار غروب آفتاب هستند تا شب

فرا برسد و تاریکی همه جا گسترده شود

و آنها در دل شب با من به راز و نیاز بایستند.


صورتهاشان را از روی خضوع

روی خاک بگذارند و به مناجات بپردازند.


در دل شب به خاطر نعمتهایی که

به آنها داده ام مرا خالصانه سپاس می گویند.


تا سحر با ضجه و استغاثه در قیام و

رکوع و سجودند. به خاطر عشقی که به من 

دارند، خودشان را در رنج و سختی می اندازند.


اولین چیزی که به آنها می دهم این 

است که از نور خود به دلهاشان می‌تابانم

تا به واسطه آن نسبت به من معرفت یابند. 


رساله لقاءالله ص۱۳۳


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

⏰  


✨﷽✨


✅روضه خوانی که یک عمر دروغ گفته بود


✍آیت الله مجتهدے تهرانی(ره):

روضه خوان های قدیم اول شروع روضه شان مےگفتند: « یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عَظیٖما»  کاش ما هم در رکاب تو ای حسین بودیم و به آن رستگاری بزرگ مےرسیدیم. یک نفر روضه خوان مقید بود حتما این جمله را هر بار بگوید. یک شب برای اینکه به این شخص بفهمانند که تو اهل این ادعا نیستے، در عالم خواب دید کہ روز عاشوراست. لشکر ابن سعد این طرف و لشکر امام حسین علیه السلام آن طرف صف آرایی مےکردند.


او در خواب مراقب بود که مبادا امام حسین علیه السلام او را ببیند و بگوید بیا مرا یاری کن. اتفاقا امام حسین علیه السلام او را دید و گفت: «آشیخ حسین ، بیا این اسب و زره و شمشیر را بگیر و مرا یاری کن!» او هم بہ ناچار اسب آقا را گرفت، سوار شد، زره را پوشید و شمشیر را برداشت، اما با این حال مراقب بود که به محض اینکه آقا به خیمه گاه مےروند فرار کند، که همینطور هم شد. به محض اینکه امام حسین علیه السلام وارد خیمه شدند، اسب امام علیه السلام را برداشت و فرار کرد.


وقتی از خواب بلند شد فهمید کہ یک عمر دروغ مےگفته که: « یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عَظیٖما» کاش ما هم در رکاب تو ای حسین بودیم و به آن رستگاری بزرگ مےرسیدیم. و امشب به او فهماندند که تو مرد این سخن نبودی! مگر کسے مۍ تواند حبیب بن مظاهر یا زهیر بشود؟ در شب عاشورا امام حسین علیه السلام فرمودند: «من بیعت خود را از شما برداشتم ، هر کدامتان دست یکی از افراد خانوادهٔ مرا بگیرید و از اینجا بروید»


حضرت سرشان را پایین انداخته بودند کہ اصحاب خجالت نکشند. اما زهیر در همان حال بہ امام حسین علیه السلام عرض کرد: «آقا، ما اگر هزار مرتبه در راه شما شهید شویم ، دست از یاریتان بر نخواهیم برداشت.»


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖


✨﷽✨


✅داستان واقعی دانشجویِ ایرانی مقیم اروپا


✍وقتی امام زمان عج اتوبوس حامل مسافر را تعمیر می کنند


صدای اذان از رادیو بلند شد، جوانی که صندلی کنار من نشسته بود بلند شد و رفت به راننده گفت : نگه دار نمازمان را بخوانیم، راننده با بی تفاوتی جواب داد : الان که نمی شود، هروقت رسیدیم می‌خوانی، جوان با لحن جدی گفت :بهت می‌گویم نگه دار.، سر و صدا بلند شد، دستِ آخر نگه داشت، جوان نمازش را در جاده خواند و آمد کنارم نشست. پرسیدم از او چه دلیلی دارد آنقدر مهم است برایت نماز اول وقت؟ جوان جواب داد : «آخر من به امام زمان ارواحنافداه تعهد داده ام نمازم را اول وقت بخوانم»، تعجب کردم! پرسیدم چطور!؟


جوان گفت :من در یکی از شهرهای اروپا درس می‌خواندم،فاصله شهر محل ستم تا دانشگاه زیاد بود،بالاخره نوبت آخرین امتحان ترم آخر رسید، برای امتحان با اتوبوس راهی دانشگاه شدم، در میانه راه اتوبوسِ پر از مسافر ناگهان خراب شد، از آنجایی که خیلی امتحان مهمی بود نگرانی زیادی داشتم از اینکه به امتحان نرسم و زحماتم برباد برود، شنیده بودم وقتی به لحظه های بحرانی می‌رسید که کاری از شما ساخته نیست به امام زمان عج متوسل بشوید.


در دلم گفتم یا امام زمان اگر کمکم کنید قول می دهم به شما نمازم را تا آخر عمرم اول وقت بخوانم، در این هنگام جوان بسیار زیبایی را دیدم که از دور نزدیک اتوبوس شد،با زبان و لهجه خودشان به راننده گفت چه شده، راننده جواب داد :خود به خود خاموش شد، جوان زیبارو مدت کمی مشغول به تعمیر موتور شد،بعد کاپوت را بست و به راننده گفت استارت بزن، اتوبوس روشن شد، همه مسافران خوشحال شدند. ناگهـان دیدم جوان آمد داخل اتوبوس، مرا به اسم صدا زد و گفت : « تعهدی که به ما دادی یادت نرود ! ، نمازِ اول وقت» ،بعد از آن رفت و من متوجه شدم او امام زمان بود. گریه ام بند نمی آمد.


جوان دانشجو یک عهدِ دلی با مولایش بست و پایبند ماند به آن ، اما مولا جان ببخش اگر عهدها بسته ایم با شما و شکسته ایم همه را، قبول داریم خوب نبودیم، اما هرجا هم که برویم برمی گردیم به سمت شما،مانند کبوتران جلدِ گنبد امام رضا، ببخش بی معرفتی هایمان را آقاجان، هر چه باشیم و به هر جا برویم دوست داریمت تورا  «عشق جان.» 


من رشته ی محبتِ تو پاره می کنم 

شاید گِره خورد، به تو نزدیک تر شَوَم.


برداشتی آزاد از کتاب نماز و امام زمان عج صفحه ی هشتاد و پنج


【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

⏰ 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

SGP درب های امنیتی وبسایت رسمی محمد متین جعفرزاده رنگ پریده Lance فرش ماشینی | خرید فرش ماشینی | قیمت فرش ماشینی دانلود فيلم ايراني Cyber One گروه سرود"مهدیاران"شهرستان صومعه سرا آموزش مقدماتي زبان انگليسي